1 هر بلا کز حضرتش ما را بود آن بلا نبود که آن آلا بود
2 هر بلا کاید از او نبود بلا خوش بلائی از چنان بالا بود
1 جام عین شراب دریابش همچو آب و حباب دریابش
2 همه عالم تن است و او جانست خوش حبابی پر آب دریابش
1 همه عالم تو را و او ما را طلب او کن و بجو ما را
2 سر زلفش به دست ما افتاد می نمایند مو به مو ما را
1 ظهور سلطنت عشق اوست در دو سرا درین سرا قدمی نه در آن سرا به سرآ
2 چو اوست در دو سرا غیر او نمی بینم منم که از دل و جان عاشقم به هر دو سرا