هر غم که جدا از دل غمگین از سحاب اصفهانی غزل 166

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

هر غم که جدا از دل غمگین من آمد

1 هر غم که جدا از دل غمگین من آمد مانند غریبی است که دور از وطن آمد

2 هر خار که در بادیه ی عشق تو سر زد آبش همه از آبله ی پای من آمد

3 صد داغ بدلها بنهد روز قیامت هر زخم که از تیغ تو زیب کفن آمد

4 گر سحر نگاهش نبود کی رود از تن هر جا که ز اعجاز لب او به تن آمد

5 راز تو که از دل به زبانم نگذشته است یارب ز چه افسانه به هر انجمن آمد

6 شرمنده به هنگام سخن همچو (سحاب) است در دور لبت هر که ز اهل سخن آمد

عکس نوشته
کامنت
comment