1 هر شعر کز اوراق کهن میخوانی سهل است اگر زخویشتن میخوانی
2 با این چه کنم که هر زمان شعر مرا می دزدی و آن گاه به من میخوانی؟
1 جز دام توام شکر که جای دگری نیست ور هست مرا جای دگر بال و پری نیست
2 می نوش چه اندیشه ات از رنج خمار است آن عیش کدام است که بی دردسری نیست
1 ای ذات تو افتخار دنیا نازان به تو امهات و آبا
2 عنوان کتاب آفرینش از نام تو یافته است طغرا
1 کاش اکنون که به کوی تو بود منزل من بود بر پای من این بند که دارد دل من
2 از پی رنجش ساعد به شهیدان ستم دعوی آن است که در حشر کند قاتل من