بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

هرگه روم از خویش به سودای از بیدل دهلوی غزل 1807

غزل 1807 ام از 2828 غزلیات

هرگه روم از خویش به سودای وصالش

1 هرگه روم از خویش به سودای وصالش توفان ‌کند از گرد رهم بوی خیالش

2 خواندند به‌کوثر ز لب یار حدیثی از خجلت اظهار عرق‌کرد زلالش

3 رنگی‌که دمید از چمن وحشت امکان بستند همان نامهٔ پرواز به‌بالش

4 از کلفت آیینهٔ عشاق حذر کن بر جلوه اثر می‌کند افسون ملالش

5 عمری‌ که ز جیبش شرر خسته نخندد بگذار که پا‌مال کند گردش مالش

6 تحریک زبان صرفهٔ بی‌مغز ندارد سررشتهٔ‌رسوایی‌کوس است دوالش

7 درویش همان قانع آهنگ خموشیست هم‌کاسهٔ چینی نتوان یافت سفالش

8 کلکی ‌که به سر منزل معنی‌ست عصایم صد شمع توان ریختن از رشتهٔ نالش

9 از مکر فلک اینهمه غافل نتوان زیست چین حسدی هست در ابروی هلالش

10 بیدل به قفس کرده‌ام از گلشن امکان رنگی‌که نه پرواز عیانست و نه بالش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش

شاعر شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش چه کسی است ؟

شاعر شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش بیدل دهلوی می باشد.

شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش چیست ؟

قالب شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش غزل است

مضمون اصلی شعر هرگه روم از خویش به سودای وصالش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر