هر شبی با دلی و از کمال‌الدین اسماعیل غزل 149

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

هر شبی با دلی و صد زاری

1 هر شبی با دلی و صد زاری منم و آب چشم و بیداری

2 بنماندست آب بر جگرم بس که چشمم کند گهرباری

3 دل تو از کجا و غم زکجا؟ تو چه دانی که چیست غمخواری؟

4 آنگه از حال من شوی آگاه که چو من یک شبی بروز آری

5 گفتم جان بیار و عشوه ببر چشم بد دور ازین کله داری

6 مردمی کن ، مجوی آزارم که نه کاریست مردم آزاری

7 بار تو بر دلم خود بود خشم خوشتر کنون بسر باری

8 من فراوان کشیده ام غم دل لیک کم بوده ام بدین زاری

9 که نه صبر همی کند پشتی که نه یارم همی دهد یاری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر