هر شب که بود از جلال الدین محمد مولوی غزل 1892

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

هر شب که بود قاعده سفره نهادن

1 هر شب که بود قاعده سفره نهادن ما را ز خیال تو بود روزه گشادن

2 ای لطف تو را قاعده بر روزه گشایان مانند مسیحا ز فلک مایده دادن

3 چون قوت دل از مطبخ سودای تو باشد باید به میان رفتن و در لوت فتادن

4 ما را هم از آن آتش دل آب حیات است بر آتش دل شاد بسوزیم چو لادن

5 کار حیوان است نه کار دل و جان است در خاک بپوسیدن و از خاک بزادن

عکس نوشته
کامنت
comment