- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میرسد هر لحظه زخم تازه بر جان بیغلط کرده مژگانت دلم را تیرباران بیغلط
2 عمر جاویدان نهان در چشمه لبهای او است میدهد خضرم نشان آب حیوان بیغلط
3 نیست جز لعل تو درمان در جهان درد مرا نسخه میبندد طبیب دردمندان بیغلط
4 از فریب کفر چشمش نیستم ایمن اگر رو کند بر قبله آن برگشته مژگان بیغلط
5 مدعای دل سراغ غنچه لبهای او است میکند هر صبحدم سیر گلستان بیغلط
6 قاتل فرهاد شیرین بود از آن غافل مباش گر شود آن لعل شکّربار خندان بیغلط
7 بر سر راهش نشین قصاب پنهان از نظر شاید آن شوخت کند امروز قربان بیغلط