باید ز می هر آینه پرهیز گفته‌اند از غالب دهلوی غزل 162

1 باید ز می هر آینه پرهیز گفته‌اند آری دروغ مصلحت‌آمیز گفته‌اند

2 فصلی هم از حکایت شیرین شمرده‌ایم آن قصه شکر که به پرویز گفته‌اند

3 خون ریختن به کوی تو کردار چشم ماست مردم ترا برای چه خونریز گفته‌اند؟

4 گویم ز سوز سینه و گوید که این همه تا خود نگشته آتش دل تیز گفته‌اند

5 نشکفت دل ز باد تو گویی دروغ بود از نوبهار آنچه به پاییز گفته‌اند

6 انداخت خار در ره و انداز خوانده‌اند انگیخت گرد فتنه و انگیز گفته‌اند

7 گفتا سخن ز بی‌سر و پایان نه زیرکی‌ست با قیس ره نوردی شبدیز گفته‌اند

8 نازی به صد مضایقه عجزی به صد خوشی گر از تو گفته‌اند ز ما نیز گفته‌اند

9 غالب ترا به دیر مسلمان شمرده‌اند آری دروغ مصلحت‌آمیز گفته‌اند