1 هر روز مه تمام نقصان ز دهست کز بدر تو قرض خواه ده شانزدهست
2 مه را شب چارده بود کاستگی حسن تو شب یازده و پانزدهست
1 از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را شورش زنجیر در شور آورد دیوانه را
2 حسن بنیاد محبت بر پریشانی نهاد تا نشورد خاک را دهقان نریزد دانه را
1 تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را
2 چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم به سفینه عزیزان نتوانیم نوشت ما را
1 دایم به رهت در دو چشمم بازست صد تحفه ام از نیاز پااندازست
2 پیش آی و به مهر دانه عشوه بریز پر تیز مرو که روح در پروازست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به