هر کرا در دل خمار عشق و برنایی از سنایی غزنوی غزل 136

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود

1 هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود کار او در عاشقی زاری و رسوایی بود

2 این منم زاری که از عشق بتان شیدا شدم آری اندر عاشقی زاری و شیدایی بود

3 ای نگارین چند فرمایی شکیبایی مرا با غم عشقت کجا در دل شکیبایی بود

4 مر مرا گفتی چرا بر روی من عاشق شدی عاشقی جانانه خودکامی و خودرایی بود

5 شد دلم صفرایی از دست فراق این جمال آنکه صفرایی نشد در عشق سودایی بود

6 آن که یک ساعت دل آورد و ببرد و باز داد بر حقیقت دان که او در عشق هر جایی بود

7 از سخنهای سنایی سیر کی گردند خود جز کسی کو در ره تحقیق بینایی بود

8 از جمال یوسفی سیری نیابد جاودان هر کرا بر جان و دل عشق زلیخایی بود

عکس نوشته
کامنت
comment