هر کرا دل باختیار خودست از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

هر کرا دل باختیار خودست

1 هر کرا دل باختیار خودست آرزوهاش در کنار خودست

2 غمگساری ندارد و عجب آنک هم غم یار غمگسار خودست

3 گله از دوست چون کنم که مرا همه رنج از دل فکار خودست؟

4 دوست را هر که بهر خود خواهد او نه عاشق که دوستار خودست

5 عاشق آنست در جهان کو را بود و نابود بهر یار خودت

6 ز آب چشم ار چه دامنم تر شد آتش سینه برقرار خودست

7 بس که از دیده اشک میبارم شرمم از چشم اشکبار خودست

8 جان من می بری، ببر، چه کنم؟ بخداکت هم از شمار خودست

9 نیست در روزگار تو یک دم که نه مشغول روزگار خودست

10 عذر میخواستم ز غم که دلم از صداع تو شرمسار خودست

11 گفت زنهار این حدیث مگوی که مرا خدمت تو کار خودست

عکس نوشته
کامنت
comment