هر کرا شوخ پری‌رخسار است از طغرل احراری غزل 58

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

هر کرا شوخ پری‌رخسار است

1 هر کرا شوخ پری‌رخسار است ساغر عشرت او سرشار است

2 زاهدی را که صفا در دل نیست سبحه او نه کم از زنار است

3 زلف او دیدم و گفتم در دل هرکجا گنج بود گر مار است

4 از لبش وقت سخن در بارد لعل او را ز بدخشان عار است

5 کی بود یار بری از اغیار؟! یک گلی نیست که او بی‌خار است!

6 در طلب نه تو قدم آهسته کوه این بادیه ناهموار است!

7 کوهکن جان به عبث می‌بازد کندن کوه غمش ناچار است

8 عقد زلفش نشود حل آسان که به هر حلقه او اسرار است

9 بی‌فنا کی بود امکان وصول به حریم حرمش گر بار است!

10 خرده در گفته طغرل کم گیر کاسنی هم گلی از گلزار است!

عکس نوشته
کامنت
comment