- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد حیرتش گیرد که ناز و غمزه ی او چون کشد
2 تشنهٔ وصلت ز دست ساقیان چشم و دل کاسههای خون بیاد آن لب میگون کشد
3 وقت آن مست محبت خوش که در بزم وصال ساغر دردی ز یاران دگر افزون کشد
4 در حریم دیده و دل آمدی دامن کشان باش تا جان رخت هستی زین میان بیرون کشد
5 گوهر لعلت دمی صد بار در بحر خیال غنچه ی اشک جگرگون مرا در خون کشد
6 آنکه کلکش سحر پردازد در اوراق خیال صورت لعلش بصد افسانه و افسون کشد
7 کافر چین گر ببیند صورت احوال من رخت صورتخانه را از گریه در جیحون کشد
8 محمل لیلی اگر بر مه رساند روزگار عاقبت روزی عنانش جانب مجنون کشد
9 رشتهٔ جان فغانی بگسلد از بند غم گرنه هر دم آه سردی از دل محزون کشد