-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دل که غم تو داغ کردش خون جگر آمد آبخوردش
2 چون کوشم با غمت که گردون کوشید و نبود هم نبردش
3 در درد فراق تو دل من جان داد و نکرد هیچ دردش
4 دور از تو گذشت روز عمرم نزدیک شد آفتاب زردش
5 در بابل اگر نهند شمعی زینجا بکشم به باد سردش
6 وصل تو دواسبه رفت چون باد هیهات کجا رسم به گردش
7 خاقانی را جهان سرآمد دریاب که نیست پایمردش
8 خاصه که به شعر بینظیر است در جملهٔ آفتاب گردش