- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود است حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است
2 کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است
3 شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود چون خموشی دل ما گوش بر آواز خود است
4 می رسد از چمن آینه آشفته چو گل می توان دید که غارتزده ناز خود است
5 دل ما فال تپیدن زد و در خون غلطید برق بسمل زده شوخی پرواز خود است
6 برق حسن است اگر پرده اگر پرده دراست نور این آینه زنگ خود و پرواز خود است
7 فکر معماری آتشکده ای دارد اسیر از خیال ستمت خانه برانداز خود است