- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
2 عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
3 خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود
4 در کمان ناز آن تیری که من میخواستم بود پر ، کش لیک پیکان جگر دوزش نبود
5 طاقت آوردیم چندین سال ازو بیگانگی آشنایی شد ضرورت تاب یک روزش نبود
6 آنکه سد مرغ است در دامش اگر وحشی رمد گو تصور کن که یک مرغ نو آموزش نبود