مرا هر قطره‌ای کز دیده در از قدسی مشهدی غزل 252

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فرو ریزد

1 مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فرو ریزد شود چشمی و خون بر حال چشم من فرو ریزد

2 ز مهر عارض مهتاب سیمایت عجب نبود اگر پیراهن من چون کتان از تن فرو ریزد

3 به یاد عارضت چون گریه‌ام بر دیده زور آرد به جای آب، مهر و ماه در دامن فرو ریزد

4 ز تاب عارض خورشیدرویان، مردم چشمم به جای اشک خونین، اخگر از دامن فرو ریزد

5 بهارست و به طرف بوستان از تاب دل قدسی برآری گر نفس، برگ گل و سوسن فرو ریزد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر