🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نظامی گنجوی

نظامی گنجوی

نظامی گنجوی
نظامی گنجوی

هر روز که صبح بردمیدی از نظامی گنجوی خمسه 12

خمسه 12 ام از 378 لیلی و مجنون

هر روز که صبح بردمیدی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53

1 هر روز که صبح بردمیدی یوسف رخ مشرقی رسیدی

2 کردی فلک ترنج پیکر ریحانی او ترنجی از زر

3 لیلی ز سر ترنج بازی کردی ز زنخ ترنج سازی

4 زان تازه ترنج نو رسیده نظاره ترنج کف بریده

5 چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می‌کفیدند

6 شد قیس به جلوه‌گاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش

7 برده ز دماغ دوستان رنج خوشبوئی آن ترنج و نارنج

8 چون یک چندی براین برآمد افغان ز دو نازنین برآمد

9 عشق آمد و کرد خانه خالی برداشته تیغ لاابالی

10 غم داد و دل از کنارشان برد وز دل شدگی قرارشان برد

11 زان دل که به یکدیگر نهادند در معرض گفتگو فتادند

12 این پرده دریده شد ز هر سوی وان راز شنیده شد به هر کوی

13 زین قصه که محکم آیتی بود در هر دهنی حکایتی بود

14 کردند بسی به هم مدارا تا راز نگردد آشکارا

15 بند سر نافه گرچه خشک است بوی خوش او گوای مشک است

16 یاری که ز عاشقی خبر داشت برقع ز جمال خویش برداشت

17 کردند شکیب تا بکوشند وان عشق برهنه را بپوشند

18 در عشق شکیب کی کند سود خورشید به گل نشاید اندود

19 چشمی به هزار غمزه غماز در پرده نهفته چون بود راز

20 زلفی به هزار حلقه زنجیر جز شیفته دل شدن چه تدبیر

21 زان پس چو به عقل پیش دیدند دزدیده به روی خویش دیدند

22 چون شیفته گشت قیس را کار در چنبر عشق شد گرفتار

23 از عشق جمال آن دلارام نگرفت هیچ منزل آرام

24 در صحبت آن نگار زیبا می‌بود ولیک ناشکیبا

25 یکباره دلش ز پا درافتاد هم خیک درید و هم خر افتاد

26 و آنان که نیوفتاده بودند مجنون لقبش نهاده بودند

27 او نیز به وجه بینوائی می‌داد بر این سخن گوائی

28 از بس که سخن به طعنه گفتند از شیفته ماه نو نهفتند

29 از بس که چو سگ زبان کشیدند ز آهو بره سبزه را بریدند

30 لیلی چون بریده شد ز مجنون می‌ریخت ز دیده در مکنون

31 مجنون چو ندید روی لیلی از هر مژه‌ای گشاد سیلی

32 می‌گشت به گرد کوی و بازار در دیده سرشک و در دل آزار

33 می‌گفت سرودهای کاری می‌خواند چو عاشقان به زاری

34 او می‌شد و می‌زدند هرکس مجنون مجنون ز پیش و از پس

35 او نیز فسار سست می‌کرد دیوانگیی درست می‌کرد

36 می‌راند خری به گردن خرد خر رفت و به عاقبت رسن برد

37 دل را به دو نیم کرد چون ناز تا دل به دو نیم خواندش یار

38 کوشید که راز دل بپوشد با آتش دل که باز کوشد

39 خون جگرش به رخ برآمد از دل بگذشت و بر سر آمد

40 او در غم یار و یار ازو دور دل پرغم و غمگسار از او دور

41 چون شمع به ترک خواب گفته ناسوده به روز و شب نخفته

42 می‌کشت ز درد خویشتن را می‌جست دوای جان و تن را

43 می‌کند بدان امید جانی می‌کوفت سری بر آستانی

44 هر صبحدمی شدی شتابان سرپای برهنه در بیابان

45 او بنده یار و یار در بند از یکدیگر به بوی خرسند

46 هر شب ز فراق بیت خوانان پنهان رفتی به کوی جانان

47 در بوسه زدی و بازگشتی بازآمدنش دراز گشتی

48 رفتنش به از شمال بودی باز آمدنش به سال بودی

49 در وقت شدن هزار برداشت چون آمد خار در گذر داشت

50 می‌رفت چنانکه آب در چاه می‌آمد صد گریوه بر راه

51 پای آبله چون به یار می‌رفت بر مرکب راهوار می‌رفت

52 باد از پس داشت چاه در پیش کامد به وبال خانه خویش

53 گر بخت به کام او زدی ساز هرگز به وطن نیامدی باز

نظامی گنجوی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر هر روز که صبح بردمیدی خمسه 12 ام از 378 لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی می باشد
شعر قالب : خمسه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر هر روز که صبح بردمیدی

شاعر شعر هر روز که صبح بردمیدی چه کسی است ؟

شاعر شعر هر روز که صبح بردمیدی نظامی گنجوی می باشد.

شعر هر روز که صبح بردمیدی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر هر روز که صبح بردمیدی چیست ؟

قالب شعر هر روز که صبح بردمیدی خمسه است

سبک شعر هر روز که صبح بردمیدی چیست ؟

سبک شعر هر روز که صبح بردمیدی سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر هر روز که صبح بردمیدی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
نظامی گنجوی

هر روز که صبح بردمیدی از نظامی گنجوی خمسه 12

خمسه 12 ام از 378 لیلی و مجنون
بنر