هر روز جویم آب رخ روز از نظیری نیشابوری غزل 51

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

هر روز جویم آب رخ روز رفته را

1 هر روز جویم آب رخ روز رفته را گویم به فخر ننگ ز مردم نهفته را

2 لب بستم از سخن که درین مجمع نفاق به یافتم ز گفته حدیث نگفته را

3 هرگز شب امید به دوران من ندید جام می دوساله و ماه دو هفته را

4 خفاش بخت من چو نبیند چه فایده گر سرمه زآفتاب کشد چشم خفته را

5 در خون همیشه نشتر مژگان شکسته ام ناسفته کرده ام همه درهای سفته را

6 فراش کوی دوست شو ای ناله یک سحر در چشم بخت کن خس و خاشاک رفته را

7 زهرست آب دیده «نظیری » نه اشک تلخ در دیده آب می کنم الماس تفته را

عکس نوشته
کامنت
comment