- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همه روزه بر سر کشور دلم از بتان حشمی رسد چه رسد به ملک خراب اگر حشمی ز محتشمی رسد
2 شود جراحت سینه بِه ز عنایت تو اگر به من دو سه قطره مشک تَر ای صنم ز ترشّح قلمی رسد
3 ز شراب شوق تو سرخوشم صنما به خاک بریز می چه تفاوتی کند از نَمی که ز شبنمی به یَمی رسد
4 به وفا و مهر تو مایلم به جفا و جور تو خوشدلم که خوشیست بر من و مثل من ستمی که از صَنمی رسد
5 به صباح روز قیامت ار فکنند وعدۀ وصل او همه عمر من به دمی رود که قیامتم به دَمی رسد
6 چو رسی به ابر عطای او ز غبار خسته به او بگو که به کِشت سوخته خرمنی چه شود گر از تو نَمی رسد