- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی در زیر فلک نیست چو میخانه بهشتی
2 تنگ است چنان عرصه افلاک که گویی چون خانه خم گشته بنا، بر سر خشتی
3 چون غنچه که باشد که گریبان نکند چاک؟ آواز نی و جام می و دامن کشتی
4 آن گریه کجا رفت که طوفان صفتش را بر صفحه دریا به خط موج نوشتی؟
5 دیدند دغا باختن کعبه روان را آن قوم که بر کعبه گزیدند کنشتی
6 خم بر سر خود داد ز افتادگیاش جای در میکده کمتر نتوان بود ز خشتی
7 نامم نتوان برد ز خواری برش امروز آن روز کجا شد که به من نامه نوشتی
8 قدسی خبرت نیست که در میکده عشق هر گوشه بهشتیست نهان در ته خشتی