با آنکه دل به درد از ابراهیم شاهدی دده غزل 66

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

با آنکه دل به درد تو بس دردمند بود

1 با آنکه دل به درد تو بس دردمند بود جز درد چارۀ دگرش ناپسند بود

2 گر دست ما ز دامن وصل تو کوته است اندر هوای قد تو همت بلند بود

3 پیش قد تو سرو تمایل زیاد کرد بادش فکند باز که بس خود پسند بود

4 آن دانه های خال سیه بر رخت مگر از بهر چشم زخم بر آتش سپند بود

5 از قید زلف دلکش تو کس نبرد جان زیرا که مو به مو همه قید و کمند بود

6 از بس که شاهدی ز می عشق بود مست عمر عزیز رفت ندانست که چند بود

عکس نوشته
کامنت
comment