با آنکه هیچ میل کسی در دل از سحاب اصفهانی غزل 68

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست

1 با آنکه هیچ میل کسی در دل تو نیست کس نیست در جهان که دلش مایل تو نیست

2 گر داشت بود شامل حال رقیب هم عیب تو نیست رحمی اگر در دل تو نیست

3 ای بحر عشق تا چه خطرناک لجه ای کز هیچ سو مرا بنظر ساحل تو نیست

4 ای راه وصل تا چه طریقی که خضر را در وادی تو راه به سر منزل تو نیست

5 ای دیده واقفش کنی آخر زحال من زیرا که غافل از نگه غافل تو نیست

6 در زندگی رقیب نگردد جدا از تو امشب چه باعث است که در محفل تو نیست؟

7 جانرا قبول کرد بناچار و گفت باز قابل تری ز تحفه ی ناقابل تو نیست؟

8 فردا بدامن که زنی ای (سحاب) دست چون از بتان کسی نه که آن قاتل تو نیست

عکس نوشته
کامنت
comment