با آنکه ز مهرش به دلم از نظیری نیشابوری غزل 191

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد

1 با آنکه ز مهرش به دلم حور نگنجد در دیده او نقش من از دور نگنجد

2 پروانه به مهتاب کند نورفشانی کز عیش به خلوتگه او نور نگنجد

3 از گریه من عشرت او تلخ مسازید در بزمگه خوش نمکان شور نگنجد

4 سلطان و گدا بر در میخانه خرابند در حلقه ما شوکت فغفور نگنجد

5 ما را چه محل، لیک عزیزان نپسندند هر دل که درو ناله رنجور نگنجد

6 نومیدی و آنکه ز تو این تیرگی بخت در روز سیاه و شب دیجور نگنجد

7 ما و روش دیر که دریای خطا شوست در شرع غلط گونه منصور نگنجد

8 از صد ره ویرانه پری جلوه کنان رفت زان روی که دیوانه به معمور نگنجد

9 گرمست نیی دم مزن از عشق «نظیری » کاین ذوق و هوس در سر مخمور نگنجد

عکس نوشته
کامنت
comment