سرخوشانی که شراب لب مستانه از نیر تبریزی غزل 47

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

سرخوشانی که شراب لب مستانه زدند

1 سرخوشانی که شراب لب مستانه زدند سنک بر جام و خم و ساغر و پیمانه زدند

2 خسرو حسن تو تا نرگس مستانه گشود کوس تعطیل ببام در میخانه زدند

3 پرده بردار ز رخ تا همه اقرار دهند رقم قصۀ یوسف نه بافسانه زدند

4 دل سودائی من سلسلۀ عقل گسیخت از سر موی توام بند حکیمانه زدند

5 خرمن مشک سیه بود که میرفت بباد بامدادان که سر زلف ترا شانه زدند

6 آفت شیشۀ حسن تو پریچهره مباد کودکان اینهمه گر سنگ بدیوانه زدند

7 زاهد و دانۀ تسبیح و من وخال نگار چکنم دام مرا بر سر ایندانه زدند

8 آشنا آیدم ایمرغ حزین نالۀ تو مطربان طرب آئین ره بیگانه زدند

9 بلبلان بیخبرند از اثر آتش عشق بس همین قرعه بنام من پروانه زدند

10 سر ما و قدم دوست گرابنای ملوک تکیه بر بالش تمکین ملوکانه زدند

11 دلم از خطّ تبر ز بزنهار آمد نیرا خیمۀ مابین که بویرانه زدند

عکس نوشته
کامنت
comment