خواجه غلط کرده از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 155

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

خواجه غلط کرده است در چه؟ در ابروی او

1 خواجه غلط کرده است در چه؟ در ابروی او زان که نسازد همی قبلهٔ دل سوی او

2 قبلهٔ عقلست و نقل پیچ و خم زلف او دایهٔ حورست و روح بوی خوش و خوی او

3 شیر فلک را شدست از پی کسب شرف مسجد حاجت روا خاک سر کوی او

4 تاز دو عید و یکی قدر چه خیزد ترا عید همی بین و قدر در شکن موی او

5 بر سر کوی دل آی تا یابد یک دمی رحمت درمان این زحمت داروی او

6 جادو اگر در بهشت نبود پس در رخش از چه بهشتی شدست نرگس جادوی او

7 سایهٔ گیسوش را دار غنیمت که دل کیسه بسی دوختست در خم گیسوی او

8 شیر فلک شد به شرط روبه بازی از آنک تا به کف آرد مگر چشم چو آهوی او

9 قبله اگر چه بسی‌ست از پی احرام دل چشم سنایی نساخت قبله جز ابروی او

10 شد ز پی دین و جاه چون سم شبدیز شاه سجده‌گه و قبله‌گاه دایرهٔ روی او

11 سلطان بهرامشاه آنکه گه زور هست گردن گردان زدن بازی بازوی او

12 از پی تشریف خویش در همه چین و ختا بچهٔ یک ترک نیست ناشده هندوی او

عکس نوشته
کامنت
comment