- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد صد جایگه مقام کند، تا به من رسد
2 من بر در از تجلی آن نور ساختم پروانه چون به عرصه آن انجمن رسد
3 در راه تو شمال و صبا در ترددند تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد
4 گر زیر گلبنی قفسم را نمی نهی جایی بنه که ناله به گوش چمن رسد
5 گفتند: کم بقاست سمن عندلیب گفت ای کاش عمر گل به حیات سمن رسد
6 جیبی که پاره شد به ملامت رفو نشد دست جنون مباد به این پیرهن رسد
7 زاهد ز سر نکته صوفی چه آگه است؟ در شیوه های چشم صنم برهمن رسد
8 بازیچه تو معجز عیسی به باد داد در نرگس تو کس به چه افسون و فن رسد؟
9 ای جان به سعی درد «نظیری » نمی رود مرگی مگر به داد دل زیستن رسد