🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

بس که شنیدی صفت روم و از سنایی غزنوی قصیده 160

قصیده 160 ام از 1794 قصاید

بس که شنیدی صفت روم و چین

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42

1 بس که شنیدی صفت روم و چین خیز و بیا ملک سنایی ببین

2 تا همه دل بینی بی حرص و بخل تا همه جان بینی بی کبر و کین

3 زر نه و کان ملکی زیر دست جونه و اسب فلکی زیر زین

4 پای نه و چرخ به زیر قدم دست نه و ملک به زیر نگین

5 رخت کیانی نه و او روح وار تخت برآورده به چرخ برین

6 رسته ز ترتیب زمین و زمان جسته ز ترکیب شهور و سنین

7 سلوت او خلوتی اندر نهان دعوت او دولتی اندر کمین

8 بوده چو یوسف بچه و رفته باز تا فلک از جذبهٔ حبل‌المتین

9 زیر قدم کرده از اقلیم شک تا به نهانخانهٔ عین‌الیقین

10 کرده قناعت همه گنج سپهر در صدف گوهر روحش دفین

11 کرده براعت همه ترکیب عقل در کنف نکتهٔ نظمش مبین

12 با نفسش سحر نمایان هند در هوسش چهره گشایان چین

13 اول و آخر همه سر چون عنب ظاهر و باطن همه دل همچو تین

14 روح امین داده به دستش چنانک داده به مریم زره آستین

15 نظم همه رقیه دیو خسیس نکتهٔ او زادهٔ روح‌الامین

16 کشوری اندر طلب و در طرب از نکت رایش و او زان حزین

17 با دل او خاک مثال ینال با کف او سنگ نگین تکین

18 حکمت و خرسندی و دینش بشست تا چه کند ملک مکان مکین

19 دشت عرب را پسر ذوالیزن خاک عجم را پسر آبتین

20 عافیتی دارد و خرسندیی اینت حقیقت ملک راستین

21 گاه ولی گوید هست او چنان گاه عدو گوید بود این چنین

22 او ز همه فارغ و آزاد و خوش چون گل و چون سوسن و چون یاسمین

23 خشم نبودست بر اعداش هیچ چشم ندیدست بر ابروش چین

24 خشم ز دشمن بود و حلم ازو کو ز اثیر آمده او از زمین

25 خشمش در دین چو ز بهر جگر سر که بود تعبیه در انگبین

26 کی کله از سر بنهد تا بود ابلیس از آتش و آدم ز طین

27 مشتی از این یاوه درایان دهر جان کدرشان ز انا در انین

28 یک رمه زین دیو نژادان شهر با همه‌شان کبر و حسد هم قرین

29 گه چو سرین سست مر او را سرون گه چو سرون سخت مر او را سرین

30 بر همه پوشیده که هم زین دو حال مهترشان زین دو صفت شد لعین

31 پیش کمال همه را همچو دیو کور شده دیدهٔ ما بین بین

32 سوی خیال همه یکسان شده گربهٔ چوبین و هزبر عرین

33 وز شره لقمه شده جمله را مزرعهٔ دیو تکاوش انین

34 لاف که هستیم سنایی همه در غزل و مرثیه سحر آفرین

35 آری هستند سنایی ولیک از سرشان جهل جدا کرده سین

36 گر چه سوی صورتیان گاه شکل زیر تک خامه چو دین ست دین

37 لیک در آنست که داند خرد چشمهٔ حیوان ز نم پارگین

38 بس وحش آمد سوی دانا رحم گر چه جنان آمد نزد جنین

39 کانچه گزیدست به نزد عوام نیست سوی خاص بر آنسان گزین

40 کانچه دو صد باشد سوی شمال بیست شمارند به سوی یمین

41 گر چه به لاف و به تکلف چنو نظم سرایند گه آن و گه این

42 این همه حقا که سوی زیرکان گربه نگارند نه شیر آفرین

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر بس که شنیدی صفت روم و چین قصیده 160 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بس که شنیدی صفت روم و چین

شاعر شعر بس که شنیدی صفت روم و چین چه کسی است ؟

شاعر شعر بس که شنیدی صفت روم و چین سنایی غزنوی می باشد.

شعر بس که شنیدی صفت روم و چین در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر بس که شنیدی صفت روم و چین چیست ؟

قالب شعر بس که شنیدی صفت روم و چین قصیده است

سبک شعر بس که شنیدی صفت روم و چین چیست ؟

سبک شعر بس که شنیدی صفت روم و چین سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر بس که شنیدی صفت روم و چین چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

بس که شنیدی صفت روم و از سنایی غزنوی قصیده 160

قصیده 160 ام از 1794 قصاید
بنر