بسکه با حیرت برآوردیم از اسیر شهرستانی غزل 23

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

بسکه با حیرت برآوردیم کام خویش را

1 بسکه با حیرت برآوردیم کام خویش را بر جبین ما نویسد عشق نام خویش را

2 پیچ و تابم بس نبود از رشک قاصد سوختم هم نوشتم نامه هم بردم پیام خویش را

3 شکوه بیجا چرا می کردم از بیداد او من که از خود می کشیدم انتقام خویش را

4 داشتم رنگین بهار فرصتی از اشک و آه وز گل و سنبل گرفتم صبح و شام خویش را

عکس نوشته
کامنت
comment