- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس که هستی همه سامان وجود عدم است ساز قانون بقا را ز فنا زیر و بم است
2 دوستان بیهوده در عالم امکان هرگز دلآسوده مجویید که بسیار کم است!
3 ذرهای مهر جهان در دل خود راه مده مطلع صبح طرب از افق شام غم است!
4 حال مستقبل و ماضیست عیان در عاشق آنچه در لوح دل ماست نه در جام جم است!
5 نیست آسان به بیابان غم او رفتن که درین بادیه اندر رهش از سر و رم است
6 اثر شهرت عشاق به عالم باقیست بید مجنون به سر تربت مجنون علم است
7 عاشقان را مگر از مکتب آزادی غم مصرع قامت برجسته او یک رقم است؟!
8 در میان من و او خامه نباشد محرم آنکه افشا کند اسرار زبان را قلم است
9 محو امید تماشای خرام اوییم حیرت ما همه از صورت نقش قدم است
10 ای خوشا مصرع دریای معانی طغرل رشته عمر ز اشکم به گره متهم است