بهر خواری بس که سرگرم تلاشم از غالب دهلوی غزل 163

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده‌اند

1 بهر خواری بس که سرگرم تلاشم کرده‌اند پاره‌ای نزدیک در هر دورباشم کرده‌اند

2 ترسم از رسواییم آخر پشیمانی کشید رازم و این شاهدان مست فاشم کرده‌اند

3 چرخ هرروزم غم فردا به خوردن می‌دهد تا قیامت فارغ از فکر معاشم کرده‌اند

4 غیر گفتی روشناس چشم گوهربار هست رازدان ناله الماس پاشم کرده‌اند

5 هرچه از بی‌طاقتی مزد ثباتم داده‌اند هرچه از اندوه صرف انتعاشم کرده‌اند

6 از تف داغت به دل دوزخ سرشتم خوانده‌اند وز دم تیغت به تن مینو قماشم کرده‌اند

7 هم به صحرای جنون مجنون خطابم داده‌اند هم به کوه بیستون خارا تراشم کرده‌اند

8 چشم نبوم از چه رو خارم به جیب افشانده‌اند دل نباشم تا چرا رزق خراشم کرده‌اند

9 از چه غالب خواجگی‌های جهان ننگ منست گر نه با سلمان و بوذر خواجه تاشم کرده‌اند؟

عکس نوشته
کامنت
comment