- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه از مهر او گداخته صبح علم صدق بر فراخته صبح
2 جلوه ای کن عجب تماشایی است برت آیینه خانه ساخته صبح
3 نرد با آفتاب می بازد رنگ خود را چرا نباخته صبح
4 چه بساطی به خویش چیده ز رنگ تا که را مشتری شناخته صبح
5 در هوای غبار جولانی رفته از کار بسکه تاخته صبح
6 داو کن نقد آفتابش را زر انجم نبسته باخته صبح
7 سنبل شام و یاسمین سحر به هوای تو دسته ساخته صبح
8 شب وصل خیال قامت اوست آه من گشته سرو و فاخته صبح
9 می توان دید اسیر از رویش دل آیینه را نواخته صبح