- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 علمت ، ای صابر بن اسمعیل روی عالم همی بیاراید
2 رفعت قدر تو بپای شرف تارک آسمان همی ساید
3 تویی آنکس ، که در بدایع نظم مثل تو روزگار ننماید
4 همه دانش ز طبع تو خیزد همه معنی ز لفظ تو زاید
5 چرخ ذکر ترا نپوشاند دهر عز ترا نفرساید
6 هر که پیش تو یاد نظم آرد بیقین دان که : باد پیماید
7 تو ستودی مرا و مثل مرا زیبد ، از روزگار بستاید
8 منم آنکس که صیقل نظمم زنگ از تیغ فضل بزداید
9 خامهٔ من ، که هست بسته میان بستهٔ مشکلات بگشاید
10 علهاییست بس شریف ، کزان یک زمان فکرتم نیاساید
11 جز برای ریاضت خاطر همتم سوی نظم نگراید
12 می ندانی کمال علم مرا دیر عهدی ندیدم ، شاید
13 متهم کرده ای مرا بحسد از چو من کاملی حسد ناید
14 تا جمال کمال من بیند تیز بین دیده ای همی باید
15 طیبتی کردم ، این معاذ الله ! تا ازین وحشتی نیفزاید