علمت ، ای صابر بن اسمعیل از رشیدالدین وطواط مقطع 39

رشیدالدین وطواط

آثار رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

علمت ، ای صابر بن اسمعیل

1 علمت ، ای صابر بن اسمعیل روی عالم همی بیاراید

2 رفعت قدر تو بپای شرف تارک آسمان همی ساید

3 تویی آنکس ، که در بدایع نظم مثل تو روزگار ننماید

4 همه دانش ز طبع تو خیزد همه معنی ز لفظ تو زاید

5 چرخ ذکر ترا نپوشاند دهر عز ترا نفرساید

6 هر که پیش تو یاد نظم آرد بیقین دان که : باد پیماید

7 تو ستودی مرا و مثل مرا زیبد ، از روزگار بستاید

8 منم آنکس که صیقل نظمم زنگ از تیغ فضل بزداید

9 خامهٔ من ، که هست بسته میان بستهٔ مشکلات بگشاید

10 علهاییست بس شریف ، کزان یک زمان فکرتم نیاساید

11 جز برای ریاضت خاطر همتم سوی نظم نگراید

12 می ندانی کمال علم مرا دیر عهدی ندیدم ، شاید

13 متهم کرده ای مرا بحسد از چو من کاملی حسد ناید

14 تا جمال کمال من بیند تیز بین دیده ای همی باید

15 طیبتی کردم ، این معاذ الله ! تا ازین وحشتی نیفزاید

عکس نوشته
کامنت
comment