-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 الا یا ایها الورقی ثری تثوی اطلعن عنها که اندر عالم قدسی ترا باشد نشیمنها
2 قداستوکرت فیمهوی العواسق عن وری صفحا خوشا وقتی که بودت با همآوازان پریدنها
3 برون آی از حجاب تن بپر بر ساحت گلشن کنی تا چند از روزن نظر بر طرف گلشنها
4 تو سیمرغ همایونی که عالم زیر پرداری چسان با این شکوه و فر گزیدی کنج گلخنها
5 در آن باغ و در آن هامون برت حاصل ز حد افزون ز بهر دانهای دون نمودی ترک خرمنها
6 تو طاوس شهی اما به چرمی دوخته از جرم چو بینی خویش از آن روزن کز آن برگیری ارزنها
7 بود هردم چو بوقلمون ترا اطوار گوناگون گهی انسی و گاهی جان گهی بت گه برهمنها
8 صبا بلغ الی سلمی من المأسور تسلیما بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها
9 همه جانها به قالبها نقوشی از پر عنقا فروغ خور یکی باشد بود کثرت ز روزنها
10 نهایت نیست ای اسرار اسرار دل ما را همان بهتر که لب بندیم از گفت و شنیدنها