-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 الا یا ایها المَهدی مدامَ الوَصل ناوِلها که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها
2 صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
3 چو نور مهر تو تابید بر دلهای مشتاقان ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
4 دل بیبهره از مهرت حقیقت را کجا یابد حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دلها
5 به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را که دیوان فلک صورت از آن سازند محفلها
6 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحلها
7 اگر دانستمی کویت به سر میآمدم سویت خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزلها
8 چو بینی حجت حق را به پایش جانفشان ای فیض «مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها»