- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا رب آن ماه است یا رخسار دوست یا رب آن سرو است یا بالای اوست
2 بعد ازین جان من و سودای او گر برآید بر من از عشقش نکوست
3 وه! که باد صبح جانم تازه کرد ای نسیم صبحگاهی این چه بوست
4 بی خطایی دور راند این چه طبع بی گناهی خشم گیرد این چه خوست
5 ای عزیزان! الغیاث از جور یار وی مسلمانان! فغان از دست دوست
6 این دل مجروح سرگردان من در خم چوگان او مانند گوست
7 عکس رنگ روی او در چشم من راست همچون لاله ای برطرف جوست
8 غنچه حُسنش هنوز آبستن است صبر کن تا گل برون آید ز پوست
9 دوست ترک دوستان کرد و برفت خاطر ما همچنان در جُست و جوست
10 ریختی خونم پشیمانی چه سود فکر آن دم کن که آب اندر سبوست
11 جز حدیث عشق در گوش جلال در نمی گیرد چه جای پندگوست