- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شده از پی جامه ز لباس دین عور روبه حیله گری ای سگ پوشیده سمور
2 عسلی پوشی و گویی که بفقرم ممتاز شتران با تو شریک اند بپشمینه بور
3 نشوی ره رواگر مخرقه را خوانی فقر نشود رهبر اگر مشعله بردارد کور
4 ره بدین رفته نگردد که تو غافل گویی که بشیرین سخن از خلق برآوردم شور
5 سامری گاو همی ساخت ز زر تا خلقی بخری نام برآرند چو بهرام بگور
6 با وجود شکمی تنگ تر از چشم مگس چند از بهر گلو سعی کنی همچون مور
7 طمع خام ببر از همه کس تا پس ازین گرده قسمت تو پخته برآید ز تنور
8 مال را خاک شمر رنج مبین از مردم نوش را ترک کن و نیش مخور از زنبور