ادر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3188

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ادر کاسی و دعنی عن فنونی

1 ادر کاسی و دعنی عن فنونی جننت فلا تحدث من جنونی

2 نه چون ماندست ما را، نی چگونه ندانم تو دلاراما که چونی

3 رایت الناس للدنیا زبونا و ذقت العشق فالدنیا زبونی

4 مترس از خصم و تو فارغ همی باش که عاشق هست آن بحر فزونی

5 فما للخلق یا صاحی ظهوری و ما للخلق یا صاحی کنونی

6 اگر عشقم درون آرام گیرد کجا بیندم این خلق برونی

7 و مادام الهوی تغلی فؤادی فلا تطمع قراری اوسکونی

8 ایا نفس ملامت گر، خمش کن که هم تو در ضلالت رهنمونی

9 ضلال العشق یا صاحی حلالی خراب العشق یا صاحی حصونی

10 زهی کشتی شاهانه که عشق است که رانندش درین دریایی خونی

11 فتبریز و شمس‌الدین قصدی انادیهم، خدونی اوصلونی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر