هر طرف فتنه ای از گرد سواری از اسیر شهرستانی غزل 68

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست

1 هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست مژده ای دیده که از دور غباری برخاست

2 تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست

عکس نوشته
کامنت
comment