- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر یک از اسمای حق در علم او صورتی دارد که باشد عین تو
2 نور هر عینی که می بیند بصر وجه خاصی می نماید در نظر
3 جود او بخشید اسما را وجود ورنه اسما را به خود بودی نبود
4 هر چه موجود است مرحوم خداست گر چه اسمای وی و اعیان ماست
5 کثرت اسمای او اندر عدم از صفاتش نقش می بندد قلم
6 چون صفت از ذات او دارد وجود رحمت ذاتش غضب را داده بود
7 راحم و مرحوم از آن می خوانمش اسم او ذات و صفت می دانمش
8 نسخهٔ اعیان اگر خوانی تمام شرح اسما را بدانی والسلام
9 جملهٔ عالم تن است و عشق و جان اسم ظاهر این و باطن اسم آن
10 یک مسمی دان و اسما صدهزار یک وجود و صد هزارش اعتبار
11 صورتش جام است و معنی می بود گرچه هر دو نزد ما یک شی بود
12 در دو میدان یک یکی و دو یکی نیک دریابش که گفتم نیککی
13 بی وجود او همه عالم عدم بر وجود او همه عالم عَلَم
14 عالم از بسط وجود عام اوست هرچه می بینی ز جود عام اوست
15 اوئی او ذاتی و ماتی ما عارضی باشد فنا شو زین فنا
16 مائی عالم نقاب عالم است بلکه عالم خود حجاب عالم است
17 جاودان این حجاب ای جان من ای خلیل الله ِ من برهان من
18 حال عالم با تو می گویم تمام تا بدانی حال عالم والسلام