1 به هر دستی جدا پیمانهای دارد گل رعنا عجایب جلوه مستانهای دارد گل رعنا
2 نشسته همچو مینا غنچه در هر دامن برگش ز حق مگذر عجب میخانهای دارد گل رعنا
3 میان گلرخان دست از دو رنگی برنمیدارد عجایب طور معشوقانهای دارد گل رعنا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خط سبز از رخت چون سر زند جان میکند پیدا برای زندگی خضر آب حیوان میکند پیدا
2 وطن در کنج لب میباشد اکثر خال مشکین را برای خویش طوطی شکرستان میکند پیدا
1 آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد در دهر چون نهالی است کان را ثمر نباشد
2 از درد شام هجران دردی بتر نباشد بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد
1 عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا چون موم و رشته پیرهن و دامن مرا
2 سوز درون گداخته از بس که جان من با هم شمرده تن نخ پیراهن مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **