1 ای عندلیب وصل، همآواز کیستی دمساز ما غم است، تو دمساز کیستی
2 نشنیده صوت مطرب غم، آنکه گویدم آتشپرست شعله آواز کیستی
3 نگذاشت رشک، ورنه جمالت نمودمی آن را که گفت شیفته ناز کیستی
4 قدسی ز حال خویشتن آگه نیابمت بیخود چنین ز چشم فسونساز کیستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
2 در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
1 مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاست بیصبریام ز حد بشد آرام من کجاست
2 دوران به سر رسید و دل من نیارمید یاران خبر دهید دلارام من کجاست
1 دستم ز جام عکس می لالهگون گرفت گل چیدم آنقدر که کفم رنگ خون گرفت
2 ممنون دُرد و صاف حریفان نمیشود چون نرگس آنکه ساغر خالی، شگون گرفت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **