- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غبار هوش توفان دارد ای مستی جنون تازی بهار شوق خار اندوده است ای شعله پروازی
2 نمیدانم به غیر از عذر استغنا چه میخواهم گدای بینیازم بر در دل دارم آوازی
3 خیالش در نظر خمیازهٔ بالیدنی دارد ز حشر ناله میترسم قیامت کرده اندازی
4 غبارم هر تپیدن ناز دیگر میکند انشا اثرها دارد این رنگ خیال چهره پردازی
5 گذار یأس دل را غوطه در سنجاب داد آخر ز خاکستر فکند این شعله طرح بسترنازی
6 به سیل گریه دادم رخت ناموس محبت را به رو افتاد از هر قطره اشکم بخیهٔ رازی
7 حیا را هم نقاب معنی رازت نمیخواهم که میترسم عرق بر جبهه بندد چشم غمازی
8 نفس گیر است همچون صبح موی پیری ای غافل سفیدی میکند هشدار گرد بال شهبازی
9 قفس فرسای خاکستر میندیش آتش ما را به طبع غنچه پنهان در ته بال است پروازی
10 خط پرگار خواندی دل ز معنی جمع کن بیدل ندارد نسخهٔ نیرنگ دهر انجام و آغازی