1 طی املم به جهد و پرواز نشد کارم به طواف و سعی دلساز نشد
2 هرچند که بر کعبه تنیدم زنار این رشته کفرم از میان باز نشد
1 تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را
2 چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم به سفینه عزیزان نتوانیم نوشت ما را
1 از پی آشوب ما، در زلف دارد شانه را شورش زنجیر در شور آورد دیوانه را
2 حسن بنیاد محبت بر پریشانی نهاد تا نشورد خاک را دهقان نریزد دانه را
1 دایم به رهت در دو چشمم بازست صد تحفه ام از نیاز پااندازست
2 پیش آی و به مهر دانه عشوه بریز پر تیز مرو که روح در پروازست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به