مستانه برا گوشهٔ چشمی سوی از فیض کاشانی غزل 744

فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی

مستانه برا گوشهٔ چشمی سوی ما کن

1 مستانه برا گوشهٔ چشمی سوی ما کن دردی بسر درد نه و نام دوا کن

2 از پرده برون آبگذر بر صف رندان پنهان ز نظرها نظری جانب ما کن

3 گر لطف نداری و سر لطف نداری از قهر بکش تیغ جفا روی بما کن

4 گفتی که وفا میکنم و هیچ نکردی ما چشم وفا از تو نداریم جفا کن

5 مرغ دل ما از قفس غصه برون آر برگرد سر خویش بگردان و رها کن

6 ترسم که غباری بدل یار نشیند بگذر ز عتاب و گله‌ای فیض دعا کن

7 در دفتر جان حرف بتان چند نویسی زین قصه بگردان ورق و رو بخدا کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر