به دوریت نتوان بود از نظیری نیشابوری غزل 490

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

به دوریت نتوان بود نیز دور از تو

1 به دوریت نتوان بود نیز دور از تو حسد به خویش برد عاشق غیور از تو

2 مرا کرشمه حسن تو کرده سرگردان نه غیبتم به حضور است و نی حضور از تو

3 فکندی آینه را از نظر ز بی قیدی به جز دل تو ندیدم دلی صبور از تو

4 به تلخی از نظر خشمگینت افتادم لبی چو پسته نکردم به خنده شور از تو

5 امید بود که شمع مزار من گردی بر آستان سرایم نتافت نور از تو

6 تو گر مرا بکشی و به تعزیت آیی میان حلقه ماتم کنند سور از تو

7 وگر به فاتحه بر تربتم نفس رانی ته لحد شودم عرصه نشور از تو

8 کرامت عجبی داده اند حسن تو را که سر زند به دل ماتمی سرور از تو

9 «نظیری » انده این خون فسرده چند خوری بگیر، کس نگرفتست دل به زور از تو

عکس نوشته
کامنت
comment