1 روی بنما به ما مکن مستور ای به هفت آسمان چو مه مشهور
2 ما یکی جمع عاشقان ز هوس آمدیم از سفر ز راهی دور
3 ای که در عین جان خود داری صد هزاران بهشت و حور و قصور
4 سر فروکن ز بام و خوش بنگر جانب جمع عاشقی رنجور
5 ساقی صوفیان شرابی ده کان نه از خم بود نه از انگور
6 ز آن شرابی که بوی جوشش او مردگان را برون کشد از گور
دیدگاهها **