بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو از بیدل دهلوی غزل 1734

غزل 1734 ام از 2828 غزلیات

صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس

1 صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس محرم آیینه چون تمثال باید بی‌نفس

2 جز ندامت پرتوی از شمع هستی گل نکرد نخل ماتم راست اشک از میوه‌های پیشرس

3 در بیابانی که مابار خموشی بسته‌ایم با نگاه چشم حیران می‌دمد شور جرس

4 الفت اسباب دل را جوهرآیینه شد آب می‌گردد نهان آخر ز جوش و خار و خس

5 ای ندامت آب گردان خاک بنیاد مرا تا در این صورت توانم دست شستن از هوس

6 تیغ استغنای قاتل رنگی از من برنداشت دست خون بسملم در دامن چاک است و بس

7 نیست‌گر پرواز سیر بیخودی هم عالمی‌ست از شکست رنگ پیداکرده‌ام چاک قفس

8 خاکساری می‌رسد آخر به داد سرکشی اضطراب موج راساحل بود فریادرس

9 چون‌ حیا غالب‌ شود غیر از خموشی‌ چاره نیست هرکه باشد چون گهر در آب می‌دزدد نفس

10 لذت درد محبت هم تماشاکردنی‌ست دل به‌ذوقی می‌خورد خونم‌که نتوان‌گفت بس

11 کاروان عمر بیدل مقصدش معلوم نیست می‌چکد اشک و قیامت می‌کند شور جرس

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس

شاعر شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس چه کسی است ؟

شاعر شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس بیدل دهلوی می باشد.

شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس چیست ؟

قالب شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس غزل است

مضمون اصلی شعر صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر