نگشاید دلم از وصل بهجران از طبیب اصفهانی غزل 100

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک

1 نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک چه فروغی دهدم شمع بپایان نزدیک

2 مکن از گریه مرا منع که واپس نرود اشگ گرمی که رسیدس بمژگان نزدیک

3 گریه امشب همه شب گرد دلم می گردد شده گویا اثری باز با فغان نزدیک

4 دلخراشست دگر ناله مرغان پیداست که رسیدست خزانی بگلستان نزدیک

5 من و از دور نگاهی بتو، آن بختم کو که نشینی بمن بی سرو سامان نزدیک

6 شمع آخر شد و پروانه ز پرواز نشست نشد این تیره شب هجر بپایان نزدیک

7 باخبر باش درین بادیه از عشق طبیب کآتش از دور نماید به بیابان نزدیک

عکس نوشته
کامنت
comment