1 دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
2 از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن
3 خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
4 گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
5 بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
6 فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
7 گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی یا رب به یادش آور درویش پروریدن